سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها قبل از رحلت

شاعر : محمد کیخسروی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : مثنوی

یکـسـال و نـیـم را گـذرانـدم بدون تو            بـا خـیـل دردهـا گـذرانــدم بـدون تـو

بر روی دوش من غم هجر نگار بود            پائیز بود، اگر چه به ظاهر بهار بود


احوال زار من همه سوغات کربلاست            این قامت خمیده جـراحات کـربلاست

یــادم نـمـی‌رود تـه گــودال رفـتـی و            آنقدر نیزه خوردی و از حال رفتی و

دیدم برای غارت جـسم تو جـنگ شد            دیدم که قسـمت دهنت پـاره سنگ شد

دیدم حرامزاده روی سینه‌ات نشـست            دیدم که نیزه را وسط سینه‌ات شکست

می‌خواست تا که قلب مرا زیر و رو کند            خیلی تلاش کرد تو را پشت و رو کند

تـو رفـتـی و امـیـد حـرم نـا امـیـد شد            بعد از تو بود گیسوی زینب سپید شد

داری خبر؟! بدون تو آمد چه بر سرم            اصلاً بگـو کجـا که نـرفـتـم برادرم!!

نامحـرمـان طـنـاب به دستان ما زدند            آتش به خیمه‌ها که نه، بر جان ما زدند

رفتی حسین خواهر تو پـیـر پـیـر شد            غصه نخور فدای سرت که اسیـر شد

گریان به حال خـواهر تو آسمان شده            در بـین راه هـمـسـفـر من سـنان شده

بازار رفـتـه‌ام خـبرش را شنـیـده‌ای؟!            حرف و حدیث پشت سرش را شنیده‌ای؟!

من را در ازدحـام کشاندند ای حسین            من را به شهر شام کشاندند ای حسین

در شهـر شـام بود که قـلـبم کـباب شد             وقـتـی ربـاب وارد بـزم شــراب شـد

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید، حضرت فرمودند ما رأیت الا جمیلا، ایشان نه تنها از شهادت امام سربه زیر نشدند بلکه سرافراز بودند.



رفتی حسین خواهرتو سر به زیر شد            غصه نخور فدای سرت که اسیـر شد



بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!



رفتی حسین بعد تو قـامت کـمان شدم            پیگیر روسریِ خود از این و آن شدم



ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ موضوع جشن، شادی، رقصیدن و ... در شام بوده نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید. ضمن اینکه در منابع معتبر برای شهر شام هم جشن پایکوبی نقل کردهاند نه پرتاب سنگ و آتش و ...



بی‌غـیـرتـان کـوفـه بـه بــازار آمـدنـد            اصــلا فــقــط بـه نــیـت آزار آمــدنـد

روی مرا به خون سرم رنگ می‌زدند            از روی بام بر سر من سنگ می‌زدند



نامحـرمی گدا صفتِ بی‌حـیای مـست            به دختر عـلی بد و بـیراه گـفـته است



مـن را بـه اســـم صــدا کــرده‌انــد آه            بـه من یـکی دوبـار کـشـیـده زدنـد آه